امداد سیل وکرونا،کمک مومنانه و محرم ۹۹/تاریخ را «مردم» مینویسند
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۳۳۷۷۱
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: محمود کریمی، مداح و مدیحهسرای مشهور اهلبیت احتمالاً حدس نمیزد که کاری که در دهه اول محرم امسال انجام داد به زودی به یک اتفاق تاریخساز در روایت رویکرد مردمی انقلاب بدل میشود. حرکت او و تعداد دیگری از مداحان که دل به دریای مردم زدند؛ هیئتهای پرطمطراق و پرطرفدارشان را رها کردند و برگزاری هیئتهای سیار و کوچک اما با بدنه مردم را انتخاب کردند؛ نمادی واقعی برای از حرکت نیفتادن چرخهای انقلاب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزگار آخرالزمانی امروز ایران؛ روزگار تجربه کردن اتفاقات و رویدادهایی است که فقط در کتابها و یادها؛ آنها را خواندهایم. دو سه سال اخیر یکی از عجیبترین دورههای تاریخی ایران است و تعدد اتفاقات؛ فرصت تمرکز بر روی آنها را کاهش داده است.پشت سر هم رخ میدهند و تحلیل یکی شروع نشده دیگری آغاز میشود.در میان همه اتفاقات اما چیزی به نام کرونا همه چیز را بهم میزند و مبدا تاریخ اجتماعی جدیدی در ایران میشود. همه شئون زندگی ایرانی به یکباره دچار دگرگونی میشود و تعاریف جدیدی از فرد و اجتماع در بدنه جامعه جاری میشود. چالش برخورد محرم با کرونا اما از همان ابتدای شیوع کرونا و به ویژه بعد از ماه رمضان پرماجرای امسال در ذهنها و دلها جاری است..در میان همه نگرانیها و ناامیدیها از به حاشیه رفتن مردم در جریانات اصلی انقلاب، از میان متحیران و سنتگرایان بیانعطاف به ناگهان جریانی که نزدیکترین نسبت را به مردم معمولی و بدنه جامعه دارد سر برمیآورد و یکی از مردمیترین مراسمهای آئینی تاریخ انقلاب امسال رقم میخورد.مردم خود به میدان میآیند و معادلات را تغییر میدهند.
در میان همه نگرانیها و ناامیدیها از به حاشیه رفتن مردم در جریانات اصلی انقلاب، از میان متحیران و سنتگرایان بیانعطاف به ناگهان جریانی که نزدیکترین نسبت را به مردم معمولی و بدنه جامعه دارد سر برمیآورد و یکی از مردمیترین مراسمهای آئینی تاریخ انقلاب امسال رقم میخورد.مردم خود به میدان میآیند و معادلات را تغییر میدهند تبارشناسی حضور جریانساز و تاریخساز مردم در تاریخ دهه اخیر به سال ۹۸ برمیگردد. ابتدای سال پیش سیلی مهیب استانهای غربی کشور را دربرمیگیرد و جامعه به یکباره در بحران فرو میرود چیزی در حدود یک سوم کشور درگیر مشکلات فزایندهای میشود زندگی تعدادی از ایرانیها ویران میشود و آب با بیرحمی تمام آدمها و خانهها را از سر راه خود برمیدارد. همه غافلگیر شدهاند و مدیریت فشل دولتی که سابقه عدم کارکرد به موقع و متناسبش؛ این اتفاقات را ترسناکتر نیز میکند تا به خودش بیاید مردم آواره شدهاند و خانه و زندگیشان را آبهای گلآلودی فرا گرفته است که خیال فرونشستن ندارند.
سیل در گلستان و بعدتر لرستان و خوزستان ملت ایران را به حرکت درمیآورد و حماسهای شگفت و باورنکردنی در میان مردمانی به وجود میآورد که زیر رگبار تندی از شماتت اجتماعیِ بیتوجهی به همنوع قرار دارند. با شروع اتفاقات دامنهدار تلخ ابتدای سال در شمال و غرب کشور فضای عمومی کشور به یکباره دگرگون میشود. ملت ایران از هر نقطه جغرافیایی کشور با دست پر یا خالی به یاری سیلزدگان میشتابند و آنچه باقی میماند برای همه آنهایی که دهه طلایی شصت را درک کردهاند یادآور همان روزهاست. جهاد مردمی برای کمکرسانی به آسیبدیدگان از سیل؛ حاوی نشانههای مهم و جدیدی برای اجتماع است. هیئتهای مذهبی؛ تشکلهای انقلابی؛ بسیج و دیگر سازمانهای مردمنهاد به پا میخیزند و نشان میدهند که نیاز به محاسبات جدیدی درباره گفتگو از حضور مردم در تاریخ انقلاب است.
گروههای جهادی؛ بسیجیها، روحانیون و تمام آرمانگرای جوانی که سالهای سال زیر بار انبوه بیآرمانیهای دولتی و ساختاری به مرحله ناامیدی نزدیک شده بودند در حال نجات خودشان و انقلاب بودند. گروههای جهادی اولین پیشقراولان انقلاب هستند که به گلستان و لرستان و خوزستان میرسند در شرایط سخت و پیچیدهای که نهادهای دولتی و مسئولین در بهت غافلگیری و فشار همهجانبه فاجعه به سر میبرند مردم حاضر میشوند و ایران را نجات میدهند.
هنوز تبعات سیل تمام نشده که ویروسی که به زودی به لقب منحوس از سوی رهبرانقلاب مشهور میشود وارد ایران میشود و همه چیز را بهم میریزد. همه هراسیدهاند و به فاصله چند روز خیابانهای شهرها و شهرستانهای ایرانی خالی میشود. ویروس ناشناختهای که کمکم به کشتههای چند صدنفری در ایران منجر میشود اما روی دیگری هم دارد: شجاعت فرزندان انقلاب.
هنوز تبعات سیل تمام نشده که ویروسی که به زودی به لقب منحوس از سوی رهبرانقلاب مشهور میشود وارد ایران میشود و همه چیز را بهم میریزد. همه هراسیدهاند و به فاصله چند روز خیابانهای شهرها و شهرستانهای ایرانی خالی میشود. ویروس ناشناختهای که کمکم به کشتههای چند صدنفری در ایران منجر میشود اما روی دیگری هم دارد: شجاعت فرزندان انقلاب آنها همراه کادر درمان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مسائل بهداشتی و درمانی ورود پیدا میکنند. از تولید ماسک و توزیع مواد ضدعفونی کننده تا حضور طلاب و بسیجیها در بیمارستانها و کمک کردن به پرستارها نشانه وجه دیگری از شیوع ویروس کرونا در کشور است. در صف اول اما کادر درمان، پزشکان و پرستان مثل همیشه ایستادهاند. پزشکان و پرستاران ایرانی که در سالهای اخیر زیر فشار اجتماعی سوداندوزی و خطاهای پزشکی قرار گرفته بودند به یکباره برپامیخیزند و نشان میدهند که تعمیم تصویر حقهبازانه از معدودی از جامعه پزشکی به تمام آنها ناروا است و صحت ندارد. پزشکان و پرستاران در خط مقدم مقابله با این بیماری سخت قرار میگیرند. در حالی که خانوادههای آنها نگرانترین ایرانیهای این روزها هستند و در حالی که هر چند روز یک بار؛ خبر شهادت یکی از آنها به دلیل تلاش و پیگیری برای مداوای بیمارانشان منتشر میشود.روزگار طولانی رنج تازه آغاز شده است و پرستاران و پزشکان سر عقب نشستن ندارند.
در همین روزهای کرونایی و معیشت سخت ایرانیها، سیل همدلی مردم ایران به یکدیگر با کمکرسانیهای معیشتی و هر نوع دیگری از کمکرسانی نیز شکل میگیرد. رهبر انقلاب از رزمایش کمک مومنانه و مواسات صحبت میکند و مردم بار دیگر نشان میدهند که قرار نیست تاریخ پرحماسه ایرانی را فراموش کنند. سیل کمکهای مردمی به مناطق محروم روانه میشود و مردمی که خود درگیر معیشتی سخت در سال پرتحریم کرونایی شدهاند؛ همدیگر را فراموش نمیکنند و به معنای واقعی کلمه به داد همدیگر میرسند.
این سنت حسنه ایرانی، البته پیش از این هم وجود داشته است؛ اما آنچه این روزها اتفاق میافتد شگفتانگیز است. باز کردن گرههای زندگی پرمشکل این روزهای هموطنان به دیت یکدیگر با زمینهسازی و آماده کردن بستر توسط نهادهای رسمی، نشانه دیگر برای تحلیل تحولات این سالهای جامعه ایرانی است.
حالا در محرم امسال؛ آزمون بزرگی برای مداحان و مدیحه سرایان برقرار بود آزمونی که آنها با تعطیلی مجالسشان هم نمره قبولی را دریافت میکردند. اما آنهاٰ فرزندان قدیمی و جدید انقلاب راه دیگری انتخاب کردند. بازسازی هیئتهای ساده و کوچک محلی در شرایطی که ستاد کرونا هر چهل و هشت ساعت رایش را عوض میکرد انتخاب خلاقانه مداحان اهل بیت در تهران و بسیاری از شهرستانها بود تا نشانی باشد برای نادرستی استدلال آنهایی که ظرفیتهای مردمی انقلاب را پایان پذیرفته میدانستند. آنها مردم را انتخاب کردند و مردم هم کم نگذاشتند.
محمود کریمی پشت سر وانتی راه افتاد؛ بلندگو دست گرفت و کوچه به کوچه شهر را گشت و برای همه مردمی که امکان و فرصت رفتن به هئیات دیگر را نداشتند روضه خواند و با تکتک ساختمانهای شهر گریه کرد. مهدی رسولی، محمد پویانفر، مهدی سلحشور، میثم مطیعی و…؛ چند روز محرم را به روضه خوانی در خانههای کوچک پدران و مادران شهدا اختصاص دادند. در کوچههای تنگ و باریک دوباره موکتها و فرشها پهن شد و مداحها دوباره مقابل مخاطبانی نشستند که شیفته آنها نبودند و نوحههای معروفشان را حفظ نبودند. آنها روبروی مردم معمولی نشستند و کار سختی را آغاز کردند که شاید در مناسک مداحی برای یک مداح جوان تازهکار مناسب بود.
محرم امسال تصاویر اسطورهای زیادی دارد. مداح مشهوری که در تکیهای که کودکان با چادر مادرهایشان درست کردهاند نشسته است و با آنها سینه زنی میکند. مداح زانوزده ای مقابل یک مادر شهید که از او تقاضای شهادت میکند و مادر شهید به او میگوید شما باید بمانید تا آقا تنها نماند. مرد کهنسالی که تنهای تنها در خیابان منزلشان زنجیرزنی میکرد. حضور یک مداح مشهور در مناطق محروم و حاشیهای تهران. رهبری که برای احتیاط در حفظ سلامتی مردم؛ مراسمهای عزاداری بیتش را خالی از جمعیت برگزار میکند و در نهایت هیئتهای بزرگی که این بار خود مردم نظم و بهداشت آنها را تضمین کردند؛ خود مردم فضا را کنترل کردند و خود مردم هم ثمره یک محرم فراموش نشدنی را به دست آوردند.
رهبر انقلاب در انتهای یکی از سخنرانیهای تلویزیونی اخیر خود آرزو کرده بود که کاش یک آوینی بود و خیز مردمی مواسات و کمکهای مومنانه در ایام کرونا را روایت میکرد. اتفاقاتی که نیاز به یک آوینی دارند در حال زیادتر شدن است و رسانهها و تریبونها همچنان از مردم عقب هستند.
کد خبر 5007970منبع: مهر
کلیدواژه: رهبری سیل خوزستان محرم 99 ویروس کرونا محمود کریمی میثم مطیعی مهدی سلحشور رسول یونان کمک مومنانه مواسات شهید سید مرتضی آوینی محرم 99 ویروس کرونا عاشورا ادبیات داستانی ترجمه تازه های نشر حسینیه مهر کتاب و کتابخوانی تجدید چاپ گردشگری شعر آئینی میراث فرهنگی ادبیات جهان انتشارات علمی و فرهنگی چند روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۳۳۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردم ایران عصبانی و بیش از اندازه حسود هستند، اگر به زنی نگاه کنی کشته میشوی!
زیسان: یوهان اشترویس، دریانورد بخت برگشته هلندی در عصر حکومت شاه سلیمان صفوی (اسفند ۱۰۲۶ – ۸ مرداد ۱۰۷۳ خورشیدی/ فوریه ۱۶۴۸ – ۲۹ ژوئیه ۱۶۹۴ میلادی) به عنوان برده وارد ایران میشود. او روایتی خواندنی را درباره تعصب مردان ایرانی نسبت به زنانشان در ۴۰۰ سال قبل نقل میکند که در نوع خود بسیار قابل توجه است.
به گزارش «زیسان»، یوهان اشترویس در ۱۶۲۸ م / ۱۰۳۸-۱۰۳۷ ق یا ۱۶۲۹ م / ۱۰۳۹-۱۰۳۸ ق در روستایی به نام رومر در نزدیکی آمستردام هلند متولد شد. او روایتی جالب از تفاوت رفتار ایرانیان در قیاس با ترکها و سایر ملل با بردگان را نقل میکند.
او پس از چند مرحله گشت و گذار در شرق آسیا، مدیترانه، اروپا و شمال آفریقا، از بد روزگار در جریان سکونت در روسیه تزاری، با شورش قزاقها مواجه شد. او و همراهانش برای فرار از دست شورشیان از آستراخان فرار و رهسپار ایران شدند که در میانه راه از سوی تاتارها به اسارت در آمدند.
تاتارها اشترویس را به بازرگان ایرانی به نام حاجی محمد صالح فروختند. این بازرگان نیز در سال ۱۶۷۰ این دریانورد هلندی را به عنوان برده به تاجر ثروتمند دیگری به نام حاجی بایران علی از اهالی دربند میفروشد. اشترویس در جریان اقامت در ایران اطلاعات ارزشمندی را از ایران آن دوران (عصر شاه سلیمان صفوی) ارائه میدهد.
گزارشهایش در مورد خودکشی، قتل، اعدام، روسپیگری، دزید، راهزنی و رباخواری و... تصویری گویا از مسائل ایران آن دوران به خصوص در شهرهای شماخی و دربند است. البته اشتروس توصیفی جالب و خواندنی را از شمال تا جنوب ایران -از اردبیل تا گمبرون (بندرعباس) - ارائه میدهد.
نکته قابل توجه روایتهای این هلندی بخت برگشته این است که او به عنوان برده در ایران حضور داشته و هیچگونه فرصتی برای ارتباط با اصحاب قدرت نداشته است. روایت او تصویری واقعی از بطن جامعه ایران حدود ۴۰۰ سال قبل است.
در ادامه روایت اشترویس درباره تعصب مردان ایرانی نسبت به زنانشان در ۴۰۰ سال قبل را میخوانید:
«مردم اینجا ذاتاً مستعد خشم و عصبانیت و بیش از اندازه حسودند. اگر بردهای به زنی لبخند بزند یا دوستانه به او نگاه کند، از نظر آنها کاری غیر عادی انجام داده است. در این مورد هیچ دلیلی برای شکایت از اربابم نداشتم ولی همسایه ما به میزان زیادی به این رفتار مشوش و آشفته معتاد بود.
چون برای استفاده از هوای خنک تخت خوابم در پشت بام خانه قرار داشت به خوبی حیاط و باغ همسایه را میدیدم چند زن در باغ و حیاط قدم میزدند و بدون حجاب با یکدیگر بازی میکردند آن مرد چندین بار مرا دید. من نیز او را، دیدم ولی نمیدانست چگونه مانع من شود؛ بنابراین به اربابم گفت بردهات به سوی زنانم سنگ پرتاب کرده است.
با در نظر گرفتن سنگ، شرایط من و سایر بردهها این سخن نادرست بود. اربابم به او گفت باور نمیکنم که چنین ادعایی درست باشد. وی گفت برده ات را ببر وگرنه او را پایین میکشم؛ اربابم به من هشدار داد که مواظب باش و پایین را نگاه نکن، زیرا نمیدانم چه اتفاقی رخ میدهد. چون بسیار کنجکاو بودم تا بدانم که او برای پایین کشیدن من از چه ابزاری استفاده میکند، به پشت بام برگشتم و چند قبضه تفنگ لوله بلند را دیدم که بیرون از پنجره آماده شلیک بودند بی درنگ برگشتم و خیلی زود صدای شلیک تفنگها را شنیدم ولی برخلاف انتظار هیچ آسیبی ندیدم.»
tags # تاریخ ایران ، صفویان سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟